خبر خبر من اومدم
سلام کوچولوی مامان عزیزکم دیروز عید غدیر بود و من و بابایی رفتیم خونه عزیز جون به عزیز جون و دایی بهنام گفتیم که کنجد کوچولو دارم من خیلی خوشحال شدن و عزیز جون کلی سفارش که مواظب کنجد طلام باشم دایی بهنام هم ذوق میکرد ومیگفت نی نی شما چه شکلی میشه و حدس جنسیتت واسشون خیلی سخت بود از اونجا رفتیم خونه عمه بابایی یکی از آشناهای عمه بابایی تو اون آزمایشگاهی که من تست بارداری داده بودم کار میکرد و اونجا منو دیده بود و متوجه شده بود که واسه تست اومدم و باردارم خلاصه اون آقای فضول به عمه بابایی خبر رسونده بود و ما هم خبر رو تایید کردیم و کلی هم عمه بابایی خوشحال شد و ذوق کرد و گفت نی نیتون دخمل طلاست آخه چاق شدی مواظب نی نی باش ...
نویسنده :
مامان خانوم
12:44